معنی دارای پیچ و خم
لغت نامه دهخدا
خم و پیچ. [خ َ م ُ] (ترکیب عطفی، اِمرکب) پیچ. انحناء. خمیدگی. (یادداشت بخط مؤلف).
خم و پیچ. [خ َ م ُ] (اِخ) دهی است از دهستان عربستان شهرستان گلپایگان. واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری گلپایگان. و دارای 1022 تن سکنه، آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است بدانجا دبستان نیز وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
پیچ و خم
پیچ و خم. [چ ُ خ َ] (اِ مرکب، از اتباع) چین و شکن. گردش و تاب:
آب عزم است ولی خائن طبع
ساده رنگست ولی پیچ و خم است.
خاقانی.
- جوانی و هزار پیچ و خم (هزارچم و خم)، با اطوار گوناگون:
ای درّ آبدار جوانی ز پیچ و خم
در آب شد ز شرم تو صد راه زیر آب.
خاقانی.
- راههای پرپیچ و خم، بسیار بدین سوی وآن سوی گردنده. بس منحنی. ناراست.
- مسائل پرپیچ و خم، بس مشکل. بسیار غامض. سردرگم:
نگه کن که چون مذهب ناصبی
پر از باد و دودست و پر پیچ و خم.
ناصرخسرو.
- موی با پیچ و خم، جعد. مرغول. پرپیچ و خم. با شکن بسیار:
زان طره ٔ پرپیچ و خم سهلست اگر بینم ستم
از بند وزنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند.
حافظ.
پیچ و خم خوردن...
پیچ و خم خوردن. [چ ُ خ َ خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) چمیدن. پیچ و تاب خوردن. جنبان شدن هر دم بسویی.
تعبیر خواب
اگر خواب ببینید که در کوچه های پر پیچ و خم قدم میزنید، یعنی برای مدتی مشکلات گریبان گیرتان میشود. اگر در خواب پیچ و خم شاخه های درختان را ببینید نشانه ی به دست آوردن ثروت و داشتن اوقات خوش است. - منوچهر مطیعی تهرانی
فرهنگ معین
چین و شکن، گردش و تاب، دارای پیچ و تاب. [خوانش: (~ُ خَ) (اِمر.)]
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
پیچ وتاب
پر پیچ و خم
(صفت) که پیچ و تاب بسیار دارد پر چین و شکن. یا گفتار پر پیچ و تاب. که مفهوم آن پیچیده و درک آن مشکل باشد درهم بغرنج.
پیچ و خم خوردن
(مصدر) پیچ و تاب خوردن جنبان شدن بهر سویی.
فارسی به آلمانی
Im zickzack (laufen etc.), Zickzack (m), Zickzack
فارسی به عربی
تعرج
معادل ابجد
877